چه کسانی به بسیج لطمه می زنند؟
کد خبر: ۷۴۸۱۵ تاریخ انتشار: ۱۳۸۸/۰۹/۰۵
منبع: سایت تابناک
هیچ کس منکر رشادت ها، مجاهدت ها و ایثارگری های بسیج نیست. اصولا بسیج همین مردمند. چه آنهایی که در دوران دفاع مقدس لباس رزم بر تن کرده و جوانمردانه جنگیدند و چه آنانی که در پشت جبهه همه جوره به پیشتیبانی پرداختند که اگر آن پشتیبانی های ارزنده و خستگی ناپذیر نبود، اکنون معلوم نبود که چه سرنوشتی داشتیم...
اگر هیچ تعریف و تمجیدی در کلام امام (ره) و رهبر معظم انقلاب در مورد بسیج و اهمیت آن وجود نمی داشت و ما بودیم و روایت فداکاری های آن عزیزان، می طلبید که آن را تعظیم کرده و بزرگ بداریم.
در واقع افرادی که مطلقا با بسیج کاری نداشته و ندارند، بسیار کمند، اما دو دسته بر بسیج ظلم روا می کند:
1- دشمنان دانا:
اینان کسانی اند که در 30 سال گذشته با این انقلاب بر خاسته از قلب مردم مخالف بوده و همواره در صدد نابودی آن بوده اند. در واقع از دشمن بجز دشمنی انتظاری نیست.
2- دوستان نادان:
ضرر دوستان نادان بسیار شکننده تر از دشمنان دانا است. به قول شاعر:
دشمن دانا بلندت می کند
بر زمینت می زند نادان دوست
شاید بتوان این طور گفت که دشمن دانا با طرح دشمنی و تحریم ها که آشکارا انجام می دهد باعث می شود تا ما مواضع او را شناخته و برای برون رفت، تدبیر بیاندیشیم. اما دوست نادان تا کشف شود که نادان و ابله است در پاره ای از موارد زمان برده و گاهی ضررهای وارده را توان جبران نیست.
دوستان نادان آن دسته از جاهلان متنسک و متعصبی هستند که تحمل شنیدن انتقاد را نداشته، نظر خود را صائب و حجت می دانند و در ابراز مطالب و مفاهیم اغراق می کنند. اینان یا ریشه در خوارج دارند و یا غُلات.
به نظر اینجانب خطر غُلات بیشتر از خوارج است. زیرا این متنسکان متعصب با تنگ کردن دایره دور خود باعث می شوند که همه از اطراف آنان متفرق شده و ماهیتشان شناسایی شود. «لانفضوا من حولک». اما غُلات فرد و یا جریانی را بیش از شأن آن بزرگ می کنند تا خود میوه فرصت را بچینند.
نمونه این افراد کسانی اند که به «علی اللهی» معروف شدند. اینان می گفتند که علی (ع) خداست که مورد بغض اهل البیت (ع) قرار گرفته و آنان را طرد کردند و بعد ها فرقه های دیگری از آنان منشعب شد...
این دسته از افراد با کژاندیشی و بداندیشی خود باعث می شوند چهره زیبای بسیج را عبوث نشان داده و به شکل طبیعی مردم را از این «شجره طیبه» دور کنند.
آنانی که در بازی های سیاسی به شکل افراطی از بعضی افراد و یا جریان ها با پول بیت المال حمایت می کنند و در مقابل حرف های حقی که بر خلاف میل این طیف است سکوت می کنند، دانسته یا ندانسته به ریشه این پدیده مبارکه خدشه وارد می کنند.
اسلام عزیز با گفتمان نقد توانست قلوب ملت ها را در نوردد و با همین حربه منتقدین خود را به آغوش گرفت و با دادن جواب های منطقی و حساب شده توسط اهل البیت (ع) و شاگردان مکتب آنان در طول قرون متمادی، بر گستره این دین حنیف بیافزاید.
بستن فضای نقد در هر جامعه به ضرر آن می انجامد، در چین کمونیست که حتی فضای دیکتاتوری وجود دارد و کسی نمی تواند از حاکمیت نقدی داشته باشد اما فضای نقد توسعه بسته نیست و توسعه در ابعاد مختلف کارشناسی نقد می شود و هیچگاه «ناقد» را ضد حاکمیت نمی پندارند.
اما در کشور ما تا می خواهند برنامه ای (مثلا بخوانید هدفمند کردن یارانه ها) را نقادی کنند، متهم می شوند که در کار دولت اخلال می کنند و بعضا با شیوه هایی نه در خور شأن مسئولان نظام جمهوری اسلامی، تهدید شده و فشار می آورند.
در واقع این متنسکان جاهل و مقدس مآب اند که نقد را بر نمی تابند و یا حداقل در محدوده ای خاص آنرا می پذیرند. اما حقیقت آن است که دایره نقد محدود نیست. حتی انسان می تواند در مورد توحید و معاد نیز تشکیک کند تا به جواب برسد. اصولا بعد از تشکیک است که انسان به پاسخ می رسد و الا «انشاء نانوشته غلط ندارد».
امروزه مواجه هستیم با انبوهی از شبهاتی که در داخل و خارج مطرح می شود و جامعه جوابی دریافت نمی کند و نگرانی آنجاست که انبوه سوالاتِ در ذهن مانده دیری نمی پاید که به تغییر ایدئولوژی و فرهنگ جامعه منجر خواهد شد.
آیا دولت محترم کارهایش را با توجه به جدول ارشدیت و اولویت انجام می دهد؟
آیا مجلس محترم قوانینی را که تصویب و یا رد می کند در همین راستاست که فشار آسیب ها و شبهات را بکاهد؟
آیا دستگاه محترم قضایی بیشتر به دنبال پیشگیری از جرم است یا تعقیب مجرم؟ ( طبق اصل 156) و صدها سوال دیگر.
البته وقتی به شکل یک طرفه گزارش می دهند، وضع؛ خیلی خوب است و مشکل اساسی وجود ندارد اما اگر به شکل میزگردِ چالشی باشد آن وقت معلوم خواهد شد که: « یک من ماست چقدر کره دارد».
اگر در جامعه فضای نقد حقیقی، نه شعاری وجود نداشته باشد و ظرفیت های معطله قانون اساسی به چالش کشیده نشود و تخلفات محرز از قوانین برنامه ای و دیوان محاسبات پیگیری نشود و... معلوم نیست که چه بلایی نازل می شود زیرا « ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»
ضربت گردون دون آزادگان را خسته کرد
کو دل آزاده ای کز تیغ او مجروح نیست
در عنا تا کی توان بودن به امید بهی
هر کسی را صابری ایوب و عمر نوح نیست
«سنایی»