کد خبر: ۳۱۰۸۴ تاریخ انتشار: ۱۳۸۷/۱۰/۱۰
منبع: سایت تابناک
اگر بگوییم که قوام تشیع به «عاشورا» است، سخن گزافی نگفتیم. آنچه از منابع روایی حادثه کربلا به دست میآید، دربردارنده مطالب بسیاری است که طرح هرکدام، میتواند جامعهای را از بن بست بیرون آورد. مثلا:...
روحیه شجاعت، میتواند انسان را از وابستگی و استثمار برهاند و روحیه شهامت، انسان را از جهل و شجاعت احمقانه. در مشی امام حسین (ع)، نکات فراوانی است که پردازش به آن، خود کتابی قطور خواهد شد که ما گوشههایی از آن را فهرستوار خدمت خوانندگان عزیز ارایه میکنیم:
الف) پیامهای نهضت ابا عبدالله الحسین (ع) (بدون ذکر اهمیت در تقدم و تأخر)
1. آزادگی:آزادی و آزادگی دو ویژگی بارز امام حسین (ع) است. ایشان در برابر انواع روشهای استعماری (خواهش، تطمیع، تهدید و... ) با عزمی راسخ و با تشخیص شرایط سیاسی ـ اجتماعی عصر خود، به مبارزه با یزید میپردازد. کافی بود تا یک تصمیم از دهها تصمیم حضرت (ع) در این حادثه بیبدیل، نادرست از آب درآید، آن وقت کل این حادثه بزرگ تحریف میشد و اثر خود را از دست میداد (در خلال این مقال، گوشههایی را یادآور میشوم).
2. علم:
بیشک امام حسین (ع) دقیقترین و عالمانهترین روش را برگزیدند و همواره تا لحظههای شهادت از راه علم، درایت و تدبیر بیرون نشدند. خروج او از مدینه، مکه، انتخاب راه، توقف در منزلگاههای گوناگون، انتخاب سرزمین نینوا، سخنرانیها و همه و همه از روی حکمت و درایت بود.
3. صبر، استقامت و حلم:
صبر در شرایطی برای انسان حاصل میشود که او چارهای بر تحمل کردن ندارد، اما نوع برخورد با صبر مهم است. گاه آدمها از اوضاع پدید آمده، گلایه و شکایت میکنند، اما اولیای الهی آن را با رویی گشاده میپذیرند، حال آن که حلم بر عکس آن است؛ یعنی میتواند اقدام کند، ولی به دلایلی و یا مصلحت اقوایی آن شرایط سخت را تحمل میکند. (که در بخش 8 این دلایل را عرض خواهم کرد) و راضی و خشنود از رویارویی با سختیهاست.
حسین (ع) با حلم، صبر و استقامت بینظیر خود و یاران، توانست پایههای کجی که به نام دین در جامعه رواج پیدا کرد بود، دوباره به راه اصلی برگردانده و همان سبب فروپاشی نظام نالایق بنیامیه شد.
4. معنویت:
در اوج جنگ و قتال از توجه به معنویت، اخلاق، انسانیت، تلاوت قرآن و نماز باز نمیایستد. اساسا جنگ حسین (ع) با یزید بر سر همین اخلاق و معنویت و پردهبرداری از چهره تزویر و ریای بنیامیه است که غاصبانه به نام دین و حکومت دینی، ریاست میکنند و کسی جز حسین (ع) نمیتواند این رسوایی را عیان کند، همانگونه که کسی جز علی (ع) نتوانست چهره خوارج، آن جاهلان متنسک مقدس مآب را آشکار کند.
5. تصمیم قاطع:
تصمیم قاطع برای انسانهای بزرگ بسیار مهم است، زیرا با کوچکترین حرکت نابجا، برای همیشه «کیش و مات» میشوند، اما اگر پیش از تصمیم قاطع، عناصری چون معنویت و تقوی، علم، درایت، تدبیر، شناخت دقیق شرایط جامعه وجود داشته باشد، جایی برای نگرانی نخواهد بود و حسین (ع) کسی است که همه آن شرایط را چون آیینه میدید و برایش از روز روشنتر بود.
با تصمیماتی که میگیرد، افراد کوتهبین زمان خود را متحیر و آیندگان تیزهوش را از دوراندیشی خود به ستایش وا میدارد (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست).
6. دلسوزی:
یکی از صفات بارز امام حسین (ع) دلسوزی است. نه تنها برای دوستان، بلکه برای دشمنان هم دل میسوزاند. او همچون جدش(ص) رحمه للعالمین است. آب را بر دشمن نمیبندد. هر چند بین آنان زن و کودک نبود! و به قاتل خود لبخند میزند و او را موعظه و نصیحت میکند.
7. ایثار:
مقام ایثار، مقام فنا شدن برای معبود است. ایثارگر، بیش از جان چیز دیگری ندارد و آن را در طبق اخلاص گذاشته و میگوید:
جان چه باشد که فدای قدم دوست کنم این متاعی است که هر بیسروپایی دارد
در «ایثار» جای استدلال و دلیل نیست. تا ثابت کند کی چه باید بکند. جای عشق و عرض ارادت است (در مسلخ عشق جز نکو را نکشند).
8. قیامی با سازگار طبیعی:
فرق صبر و حلم را در شماره 3 عرض کردیم. اکنون در توضیح دلایل آن عرض میکنیم که:
امام حسین (ع) به دلایلی (ان الله شاء ان یراک قتیلا) و برای جاودانه شدن این حماسه میبایست از راه اسباب و مسببات طبیعی این نهضت را به آخر برساند که اهم این حکمتها بدین قرار است:
الف) حرکت از راههای عادی و طبیعی و بدون استفاده از راههای میانبر و غیر متعارف.
ب) نپذیرفتن کمک از امدادهای غیبی و پیشنهاد پیشوای اهل «جن» دال بر نابود کردن لشکر یزید به کمک همه جنهای متدین.
پ) بیرون نرفتن از سبیل جوانمردی
9. فرصت به دشمن:
درخواست امام حسین (ع) برای به تأخیر افتادن جنگ، سه علت عمده داشت:
یک: خالص کردن یاران خود و برداشتن بیعت از آنان تا هرکس ذرهای غش و ناخالصی در او هست جدا شود.
دوم: رفتار عبادی و معنوی امام حسین (ع) و یاران در شب عاشورا، بیانگر تدین واقعی آنان به دین اسلام است و شاید اثر مقطعی خود را بر دشمن بگذارد ـ که اینچنین شد ـ هر چند اثر درازمدت آن تحقق پیدا کرده است.
سوم: شاید فرصتی باشد برای کسانی که در خواب هستند که در نتیجه آن افراد بسیاری شبانه از سپاه یزید به جمع یاران حسین آمدند که به دلیل شهرت «حر بن یزید ریاحی»، بسیاری از آنان از دید مورخان حادثه، مغفول ماندهاند، اما در برخی از کتب که آمار شهدای کربلا را تا 140 نفر ذکر کردهاند، بعید نیست که افراد اضافه شده همان پناهندگان به لشکر حسین (ع) باشند.
10. دوری از ذلت:
شعار جاودانه حسین (ع) «هیهات منا الذله»، پرچمی شد برای همه آزادی خواهان که تا امروز این شعار؛ خون تازه به کالبد مجاهدان در راه خدا میدهد.
« من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا»، عزت تنها نزد خداست. حسین(ع) با خدا معامله کرد و ما ثمرهاش را بعد از چهارده قرن هنوز میبینیم و ادامه خواهد داشت.
11. نوع نگاه به مرگ:
بررسی شعارهایی که حضرت اباعبدالله (ع) ایراد میفرمود، نیازمند واکاوی شرایط آن زمان است. یکی از آن شعارها، شعار«لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما»ست که میفهماند جامعه آن روز بیتفاوت و بیانگیزه شده بود. هر کس به فکر زندگی شخصی خود بود، حاضر به مبارزه و ایثار نبود. ارکان بنی امیه با ظلم و شکنجههای فراوان و به شهادت رساندن یاران علی (ع) هرگونه نشاط عمومی را از مردم گرفته بودند و آنها در برابر همه چیز، دیگر بیانگیزه شده بودند. برایشان فرق نمیکرد که یزید حاکم آنها باشد یا فرد دیگر.
اما حسین (ع) این سیاهی و ظلمت را میدرد و در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید میخروشد و کاخ بیبنیان و پوشالیش را رسوا میکند و نوع نگاه به مرگ را از حالت ننگ به سعادت و خوشبختی تغییر میدهد.
و دهها موضوع دیگر که هر کدام خود کتابی است برای هدایت و الگوپذیری از حادثه کربلا.
ب) آسیبشناسی شرایط موجود:
بررسی آسیبهای زمان، نه کاری است آسان و نه بدون مخالف، زیرا آنهایی که همیشه از آب گل آلود زمان ماهی فرصت را صید میکنند، در صدد هستند تا هوی ابری و غبارآلود باشد و در این ظلمت جهل بر نردهبام مردم بالا رفته و دشنه خود را در پشت سفیران هدایت و نور وارد سازند. آنچه در زیر میآید، گزیدهای است از آسیبهای امروز که وظیفه پاسبانان حقیقی (حوزههای علمیه) است که از نهال دین با حساسیت و دقت روز افزون، از آن مراقبت کند.
1. محتوی:
فهم پیامهای عاشورا، اهداف و ابعاد گسترده آن و تطبیق آن با اوضاع کنونی جهان (داخلی و خارجی) و تدبیر راه کار برای برونرفت از آن.
2. منابر:
عزیزان اعزه علما و روحانیت بزرگوار، ضمن مطالعههای دقیق و دوباره در حادثه عاشورا به دو شیوه همزمان عمل فرمایند:
الف) ذکر روایت این حادثه از کتب معتبر در حد چند دقیقه در هر منبر
ب) تجزیه و تحلیل مبتنی بر استدلال و اجتهاد، گسترش و کاربردی کردن مفاهیم و پیامهای عاشورا بدون سانسور و بدون غرضهای خاص حزبی و جناحی. مردم تشنه معارف اهل بیت (ع) هستند، نه مصرف کردن مبانی دینی و ارزشی برای توجیه بعضی کارهای سیاسی و سیاست بازی؛ هر چند سیاست به معنی تدبیر امور و داشتن برنامه برای به هدف رسیدن احکام متعالی اسلام، چیزی نیست که بشود آن را از حوزه دین جدا کرد و این است مفهوم «سیاست ما عین دیانت ماست».
3. توجه به سنتهای درست گذشته:
باید توجه داشته باشیم که با همین روشهای سنتی بود که چهارده قرن، مفاهیم ارزشی دین به بهانه محرم و صفر نسل به نسل به ما رسید. به بهانه تجدد نباید آن را به فراموشی سپرد. استفاده از همه ابزار نوین رسانهای باید صورت بگیرد، اما رسانههای جمعی نباید جایگزین روش سنتی شود؛ هر کدام سر جای خود.
توجه به برگزاری منابر توسط اعاظم علما در جامعه امروز، کاری است ضروری؛ هر چند در میان طلبههای جوان کم نیستند آنهایی که اهل تقوی و دانشند، اما اگر رفته رفته منابر اهل بیت به طلبههای جوانی مثل من سپرده شود، شاید در آینده به جایی برسیم که فکر کنیم، به منبر رفتن و سخنرانی کردن برای این جمعیت، در این روستا یا شهر کوچک دور از شأن! بزرگان حوزه باشد!
از طرفی پختگی و اعتمادی که مردم به بزرگان حوزه علمیه دارند، باعث میشود تا پذیرش مفاهیم را آسانتر کند.
یکی دیگر از روشهای پسندیده گذشته عبارت از روایت نمایشی (تعذیه) این رخداد است. هر چند نباید به فراموشی سپرده شود، اما در عین حال باید نااهلانی که در این روزها با جهل و خرافه دسته به راه میاندازند، و یا تعذیه میگیرند و گاه از اعتماد مردم هم سوءاستفاده میکنند، جلوگیری شود.
4. بدعتها:
هر چند باید به سنتهای درست توجه کرد، اما باید جلوی هر بدعتی گرفته شود. در واقع «ادخال ما لیس فی الدین، فی الدین» صورت نگیرد.
5. مداحان و مرثیه خوانان:همه میدانیم که ثواب گریه کردن و گریاندن بسیار ارزشمند و با عظمت است، اما کسانی که شغلشان مداحی شده و برای گریاندن هر اراجیفی میگویند، باید قانونی وضع شود تا از این رویه ضد دینی و دشمن پسند جلوگیری شود. البته گاه این افراد جهل دارند، یا سواد کافی ندارند، اما واقعا یک عدهای در صدد هستند به هر قیمتی که شده، مردم را بگریانند و این خطرناک است. مگر نهضت اباعبدالله (ع) فقط گریه است؟ گریه وسیلهای برای فهم مظلومیت و آن نیز وسیلهای برای فهم پیامهای حضرت سید الشهداء(ع) است، وگرنه گریه بدون شناخت حسین بن علی (ع) بیارزش است.
6. توجه به مساجد:
مساجد مهمترین کانون ضد استکباری در تاریخ تشیع بوده و در تاریخ معاصر به عنوان یک رکن، کانون گرم مبارزان است. معارف اسلامی از طریق مساجد به مردم القا شد و در پرتو آن جوانان بسیاری تربیت شد که هنوز پس از سی سال از انقلاب، همان تربیت شدگان هستند که نوعا اهداف انقلاب را دنبال میکنند.
پیش از انقلاب در زمان اختناق و فشاری که رژیم وارد میکرد و با همه محدودیتهای آن، دست اندرکاران انقلاب به شکل کاملا هوشمند و مدیریت شدهای برنامهها را دنبال میکردند که به شکل همزمان در سراسر کشور، وعاظ و سخنرانان از شب اول محرم تا دهم چه مطالبی برای مردم بگویند.
مساجد بدون وابستگی به دولت و تنها با عشق و ایمان راسخ مردم و روحانیت پاکباخته از جان گذشته، کانونی برای درک حقایق و معرفت الهی مردم شده بود، اما اینک با توجه به در اختیار داشتن صدا و سیما، مطبوعات، ادارات و نهادهای متولی، اینچنین هماهنگی و یکدستی وجود ندارد؛ برای مثال، در آخرین مسجدی که بنده اقامه جماعت میکنم، حدود 9 سال است که میگذرد، دریغ از اینکه شخصیتی و یا نهاد مرتبطی تا الآن تفقدی کرده باشد و یا بپرسد که من چه به خورد مردم میدهم!
آسیب شناسی جریان سلسله جلیله روحانیت و آسیبهای آن در پیش و پس از انقلاب به مقالهای جداگانه نیازمند است که انشاءالله در آینده بدان خواهم پرداخت، اما عجالتا باید گفت که قدری انگیزه ورود به حوزههای علمیه در بعد از انقلاب متفاوت شده و آن اجتناب ناپذیر است، زیرا در زمانهایی که قدرت سیاسی و دینی یکی میشود، ممکن است افرادی با غرضهای خاص وارد آن سازمان شوند و به حیثیت و تقدس آن لطمه وارد کنند. که به نظر حقیر پیش از تشکیلات مقدس دادسرای ویژه روحانیت یک تشکیلات درون سازمانی در حوزههای علمیه باید وجود داشته باشد که اگر کسی در وادی خطر قرار گرفتن است با تذکرات شرعی سازنده از سقوط نجات یابد، نه آنکه به خطا بیفتد و حالا دنبال مجازات باشیم. مجازات جراحی است که باید پس از همه راههای درمان انجام بگیرد.
مشکل دیگر مساجد امروزی، گرایشهای خطی جناحی ارکان مساجد (امام جماعت، بسیج، هیأت امنا) با یکدیگر است و در جاهایی که هر سه یک خط و جناح باشند قطعنا با گروهی از نمازگزاران اصطکاک پیدا میکنند که باید برای آن چارهای اندیشید. افراد مختارند که سلیقههای سیاسی گوناگون داشته باشند، اما تعمیم آن به مسجد و از فضا و امکانات مسجد برای جریانی خاص استفاده کردن، کاری غیر اخلاقی، غیر شرعی و موجب بدبینی بین مردم خواهد شد. بنده به چشم بر سر درب مسجدی دیدم که با پلاکارد نوشته شده بود «ستاد انتخاباتی...».
باید ائمه جماعات از جایگاه ممتازی برخوردار باشند که هر طلبهای، مسئولیت امامت مردم را بر عهده نگیرد و همواره مستحبات موجود در رسالههای عملیه در انتخاب امام جماعت در نظر گرفته شود. آن گاه وظایفی برای امام جماعت مشخص شود، اما در عین حال، شکل دولتی هم به خود نگیرد. هر چند کل مجموعه نظام و دولت آن اسلامی است، اما وابستگی بودجهای مساجد به تشکیلات دولتی و آمد و رفت دولتها باعث میشود تا سیاست «همرنگ جماعت» در مساجد و بین روحانیت بزرگوار، روز به روز بیشتر شود.
به هر حال، نظم در اداره مساجد، گزینش طلاب فاضل متقی، پرهیز از جناحگرایی سیاسی، توجه به مسائل مالی و در عین حال وابسته نبودن به امور دولتی از اولویتهای آسیب مساجد امروز ماست که اگر توسط بزرگان حوزههای علمیه بدان توجه لازم مبذول نشود، ممکن است لطمات جدی به نظام و اسلام وارد شود... .
7. تکایا:
در قبل از انقلاب، عمده برنامهها در مساجد شکل میگرفت. اما هماکنون روند رو به تضایف تکایا چه پیامی میتواند داشته باشد؟
واقعا آسیب شناسی بحث توسعه تکایا به یک کار پژوهشی نیازمند است تا نقاط ضعف و قوت آن بررسی شود و برای معایب آن چارهاندیشی.
گاهی عدهای که در سال آنها را در مسجد نمیبینی، چند متر آن طرف مسجد در ایام محرم تکیه به پا میکنند (البته این موضوع را با دوستان گوناگونی در شهرهای گوناگون مطرح کردهام که با اختلافات جزیی، اصل ماجرا شبیه هم است).
از طرفی هر چه مراسم عزا فراگیر باشد، باعث تعظیم شعایر خواهد شد، اما باید به مسائلی همچون مزاحمت درست نکردن برای مردم، نبستن جادهها، استفاده از مداحان وزین، برپایی منبر امام حسین (ع) در خلال برنامهها توجه کرد.
یک علت دیگر را برای تکثر تکایا میشود در کالبدشکافی آن دید و آن اینکه اعتماد عمومی به مساجد پایین آمده است.
واقعا باید پیرامون موضوعاتی که در این مقال مختصر ذکر شد، کار کارشناسی و نظر سنجی علمی صورت بگیرد تا بتوانیم از همه پتانسیل مساجد و سیل گسترده نمازگزارن برای هر چه بهتر یاری کردن دین خدا استفاده ببریم.
8. راه افتادن دستجات:
به راهانداختن دستجات و هیأتها قطعا تأثیر معنوی بر جامعه خواهد داشت، اما باید مواردی را که منافی با فرهنگ حسین(ع) است، از آن حذف کرد و یکی از موارد بسیار ناپسند در به راه افتادن دستجات، اختلاط زن و مرد است که یکی از آسیبهای جدی این قبیل برنامههاست؛ هر چند بعض موارد دیگر را در فراز پیشین تذکر دادهام.
عزیزان فرهنگ عاشورا اقیانوسی است که کم بضاعتی مثل من توان فهرست آن را ندارد تا چه رسد به شرح و بیان، اما با استمداد به خود آقا میتوانیم هر سال از کلمات ایشان با توجه به شرایط زمان و مکان «چراغ هدایت» را زنده نگه داشته و آن را به دست اهلش برسانیم تا هنگامی که «وارث » اصلی بیاید و همه جانمان را فرش قدومش کنیم.