حجاب و حدود آن

کد مطلب: 75944

تاریخ انتشار : سه شنبه ۱ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۱۹

منبع: سایت الف


حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد....


این روزها بحث اجرائی شدن و معطل ماندن «طرح حجاب و عفاف» سر و صدای موافق و مخالف از درون نظام تا برون آن و همچنین خارج نشینان را درآورده است.



عده ای افراطی در اینکه حجاب ( البته با تعریفی که خود دارند) باید عملیاتی شود. و عده ی افراطی دیگری با بیان اینکه «حجاب» سلب آزادی از جامعه می کند با آن مخالفت می ورزند.



واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم آمده است و معناى کلمه در این هفت مورد, چیزى است که از هر جهت مانع دیده شدن چیز دیگر شود.



حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.



اینجانب به عنوان مقدمه چند مطلب را یادآوری می کنم و بعد از آن به شکل استدلالی به این مسئله و حدود آن خواهم پرداخت:







مقدمه اول:



اهمیت حجاب:



شکی نیست که حجاب یک کرامت و ارزش برای زن محسوب می شود.در واقع برهنگی در هیچ جامعه ای زیبنده ی زن نیست.طرفداران برهنگی خواهان به بردگی جنسی بردن زن هستند و الآن در دنیای غرب لذت برهنگی در حال افول بوده و جامعه میل به برگشت به اصالت دارد. شاهد مدعا ساخت فیلمهای زیادی است که در صدد خوب جلوه دادن برهنگی است. در واقع سعی دارند تا با تبلیغات برهنگی را زیبا جلوه دهند.







مقدمه دوم:



طرح اولویت:



ای کاش دولت محترم و یا مجلس معزز اقدام به تهیه ی طرح و یا لایحه ای می کردند که بر اساس آن به مفاسد اجتماعی و واجبات معطله به شکل علمی می پرداخت تا آن وقت بر اساس یک اولویت علمی و تحقیقی می فهمیدند که چه مشکل اجتماعی را کی و چگونه حل کنند. به نظر می رسد با توجه به شرائط موجود جامعه این مسئله «مهم» در لیست مسائل «اهم» قرار ندارد و مطالب بسیار مهم دیگری هست که باید بدان توجه کرد و همین باعث شده تا دشمنان ما را به فرافکنی و انحراف افکار عمومی متهم کنند.و از طرف دیگر حق این مسئله ی مهم هم ادا نشود.







مقدمه سوم:



حدود حجاب:



در خصوص طرح مزبور متأسفانه بسیاری از خواص نیز به حدود آن آگاهی ندارند تا چه رسد به عوام.



این حق شهروندان است که حدود واجب حجاب را بدانند.هرگونه برخورد در این زمینه مصداق «عقاب بلا بیان» است که قبح آن پر واضح است.



در واقع ما نیازمند قانون شهروندی هستیم که یک بخش آن مربوط به نوع پوشش مرد و زن در مجامع رسمی و عمومی است. تا زمانی که جامعه آگاهی نیابد هر گونه برخوردی فاقد وجاهت شرعی و قانونی است.صرف تأئید در شورای محترم نگهبان مجوزی برای یک دفعه اجرائی کردن آن نیست. بلکه مجریان محترم می بایست از همه ی شیوه ها استفاده کنند و با توجه به رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر اقدام کنند.







در خصوص حدود حجاب چند مطلب مد نظر است که مجریان باید فرق هر کدام را برای جامعه به خوبی روشن کنند. آن موارد عبارتند از:



1- حد وجوب و مطلوب در حجاب



2- حد کمال در حجاب



3- حد بد حجابی



4- حد بی حجابی



5- حدود و مقدار تنبیه و تشویق برای هر کدام







مقدمه چهارم:



شیوه های برخورد:



بسیاری از همین بدحجابها و بی حجابها در ماه مبارک رمضان روزه می گیرند. نماز می خوانند.شاید اخلاقیات زیادی از تعالیم اسلام را عمل می کنند.



ما حق نداریم با روشهای بد و زننده موجبات وهن نظام و اسلام را فراهم کنیم.و چه بسا با این رفتار آنان را از همین مقدار عبادتهایی که انجام می دهند زده کرده (و طبق هنر همیشگی مان!) ضد اسلام و انقلاب درست کنیم!







مقدمه پنجم:



تاریخچه ی بحث حجاب:



اگر چه خود این مقدمه به یک بحث طولانی نیاز دارد اما به طور مختصر عرض می کنم که:







[بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده ویا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند.







دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند. کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود؛ و به این دلایل، عقیده عده ای که می گویند «مذهب» موجد حجاب می باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موءثر بوده است.- اقتباس از پایگاه حوزه]







مطلب اول: حجاب در قرآن:







قرآن به عنوان یکی از ادله ی چهارگانه حجیت ( قرآن ، سنت ، اجماع و عقل) که قطعی الصور می باشد بسیار مورد توجه می باشد.



به عبارتی سایر ادله نباید با قرآن تقابل کند.



در اینجا اهم آیاتی که به لزوم حجاب استدلال کرده اند را آورده و مطلب مناسب را عرض خواهم کرد.







1- آیه ی اول:







وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ[احزاب/53].



این آیه به دو دلیل ، دلالت بر وجوب حجاب نمی کند.



دلیل اول:



این آیه در خصوص زنان پیامبر (ص) و احکام مخصوص آنان است که با سایر زنان جامعه فرق دارند.



دلیل دوم:



قید « اطهر» در مقابل «طهر» می باشد. یعنی این آیه می گوید که:



« هر گاه از زنان رسول (ص) کالایی را طلب می کنید از پشت پرده ای باشد. این برای شما و انان بهتر است».



در واقع اینجا قید بهتر و پاکیزه تر دلالت بر آن می کند که رفتار دیگری وجود دارد که آن هم پاک و خوب است.



اما اگر قید«طهَر» بود معلوم می شد که رفتاری غیر از این بد و ناپسند می باشد.پس «اطهر» برای شرائط کمال است نه وجوب.







2- ایه ی دوم:







فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیاءٍ[قصص/25].



این آیه متعرض لباس دختر حضرت شعیب(ع) نشده است. زیرا قرآن فقط اشاره به رفتار او که جنبه ی حیا و شرم داشته است ،دارد. پس معلوم می شود که پوشش عرفی او فرقی نداشته باشد و الا قرآن متعرض فرق لباس او با دختران هم عصر او می شد.



پس از این آیه نیز وجوب حجاب فهمیده نمی شود.







3- آیه ی سوم:







یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا [احزاب/32].



این آیه نیز به دو دلیل متعرض وجوب حجاب نیست:



دلیل اول:



متعرض زنان پیامبر است که پیشتر توضیح دادم.



دلیل دوم:



نهی از «حرف زدن» زنان پیامبر(ص) که باعث طمع مردان شود دارد نه لباس آنان.



و اینکه در ادامه ی آیه می فرماید که:



«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى...» (اینکه در خانه بمانند و زینت های خود را آشکار نکنند) باز به زنان پیامبر (ص) اختصاص دارد.



آنچه که از آیات فهمیده می شود این است که زن اگر حیا پیشه کند مصون خواهد ماند.آیه ای که وجوب را برساند، مثلن گفته شود -کتب علیکم ...- برشما پوشش واجب است ، وجود ندارد. زیرا پوشش یک امر فطری بوده که انسانها رعایت می کردند. آنچه که استفاده می شود آن است که پوششی که در روایات بدان اشاره شده است ( که در بخش بعدی عرض خواهد شد) شرط کمال مومنین است. مثل گذاشتن محاسن ( ریش) برای آقایان.







مطلب دوم: حجاب در روایات:







1- قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(ع):وَ اکفُفْ عَلَیهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِک إِیاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ خَیرٌ لَک وَ لَهُنَّ مِنَ الِارْتِیابِ وَ لَیسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ دُخُولِ مَنْ لَا تَثِقُ بِهِ عَلَیهِنَّ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا یعْرِفْنَ غَیرَک مِنَ الرِّجَالِ فَافْعَلْ[نهج البلاغه، نامه 31].(1)







این روایت به دلیل آنکه از جهت «دلالت» ثابت کننده وجوب حجاب نیست از بررسی سندی آن خودداری می شود.



اما شاهد مدعی:



عبارت « خَیرٌ لَک » و « بِأَشَدَّ» شاهد مدعای ماست. خیر لک یعنی برای تو بهتر است.« بِأَشَدَّ» یعنی اینکه سخت گرفتن در حجاب برای آنها پاینده تر است. پس مفهوم مخالفه ی این دو عبارت در تقابل با این دو موضوع نیست بلکه در «طول کمی» قرار دارد.



به عبارت دیگر؛ سختگیری در حجاب بهتر است اگر سختگیری نباشد ( توجه به اصل حجاب) هم خوب است. اگر می گفت سختگیری خوب است مفهوم آن این می شد که عدم سختگیری چیز ناپسندی بود و در این صورت سختگیری واجب می شد.



همین بحث هم در « بِأَشَدَّ» مطرح می باشد.







2- امام صادق(ع):لاینبغى للمرأة ان تجمر ثوبها اذا خرجت من بیتها (2)



اینکه شایسته نیست که زن لباس خودش را به خوشبو کننده مخلوط کند و از خانه بیرون بزند ، وجوب فهمیده نمی شود.نهایت اینکه، کراهت دارد.







3- قَالَ الصَّادِقُ(ع):أَیمَا امْرَأَةٍ تَطَیبَتْ لِغَیرِ زَوْجِهَا لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا کغُسْلِهَا مِنْ جَنَابَتِهَا(3)



اینکه اگر زن برای غیر شوهرش عطر بزند نمازش قبول نمی شود و باید غسل کند مثل غسل جنابت؛ اولن حتی در اینجا وجوب غسل فهمیده نمی شود بلکه سیاق روایت در صدد اهمیت قضیه است. ثانین ربطی به حجاب ندارد بلکه مربوط به آداب دیگری است که به عفت زن مربوط است و حجاب هم یکی از آن امور می باشد.



4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):مَنْ صَافَحَ امْرَأَةً حَرَاماً جَاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ مَغْلُولًا ثُمَّ یومَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ وَ مَنْ فَاکهَ (شوخى) امْرَأَةً لَا یمْلِکهَا (حَبَسَهُ اللَّهُ) بِکلِّ کلِمَةٍ کلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ(4)



ترجمه:



«هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد می شود و خداوند دستور می دهد که او را به آتش جهنم بیفکنند، و هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند (و با سخنان خنده دار و شهوت آمیز با او گفت و گوی نماید)، در مقابل هر کلمة حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد».



این روایت هم دلالت بر وجوب حجاب ندارد زیرا مشعر به روابط بین دو نامحرم با یکدیگر است نه در خصوص پوشش.



5- ...



البته روایتهایی داریم که حد پوشش را معین می کند که بهتر است در این زمینه به کتاب مسئله حجاب شهید مطهری و مقاله ای در خصوص «حجاب در قرآن» نوشته سید جعفر شهیدی در سایت باشگاه اندیشه مراجعه کنید.











مطلب سوم: انتظام عقلی:







آیات و روایات بی شماری دلالت بر ایجاد معنویت ، حیا و عفت در جامعه دارد. برای سالم نگه داشتن جامعه از فساد باید کارهای مختلفی انجام داد.



رعایت پوشش مناسب در منظر و مرئای مردم به حکم عقل کار لازمی است. همانگونه که افراد با سد معبر ، بوق زدن بیجا، تخلیه ی زباله و ده ها کار دیگر ، به حریم دیگران نباید تجاوز کرده و سلب آسایش نکنند؛ می بایست با نپوشیدن لباسهای بدن نما و نیمه عریان به حریم احساسات و عواطف دیگران هم تجاوز نکنند. زیرا با دیدن صحنه هایی که مهیج شهوت است ، انسان برای خود در ذهنش تصویر سازی می کند و ذهنی که به تصویر سازی شهوانی مبتلا شد دیگر قادر به درک مسائل علمی و درسی نخواهد بود و یا از هوش و هواس لازم برای فعالیت روزانه بهره مند نخواهد بود.



به عبارتی به یک نوع مرض روحی و روانی مبتلا می شود که شاید در برخی موارد دیگر قابل جبران نباشد.



به نظر می رسد از این باب باید این موضوع برای جوانان ما (چه پسر و یا دختر) مطرح شود تا با انتخابی آگاهانه خود به پیرایش وضع موجود جامعه همت گمارد.







شایان ذکر است که پیش از اسلام کشوری مثل ایران و یا یونان از حجاب برخوردار بود.و این به دلیل درک درست آنان از فضای جامعه و اختلاط زن و مرد همراه با حفظ اصول ارتباطی بود. یعنی اجداد ما خوب درک کرده بودند که از نیروی زن در جامعه باید استفاده کرد.اما حضور نیمه برهنه ی زن باعث آلودگی و هرزگی می شد و به همین دلیل پیش از آنکه اسلام حجاب را مطرح کند ، آنان خود به اهمیت حجاب پی برده بودند.







مطلب چهارم: آثار حجاب:







اگر چه این قسمت نیز خود به بحث مفصل نیازمند است اما آثار حجاب را مختصرن می توان چنین برشمرد:



الف: آثار فردی:



در آثار فردی ، شخص قدرت بیشتری بر کنترول غریزه پیدا خواهد کرد تا زمانی که شرائط فراهم شود و از راه حلال بتواند آن غریزه را تأمین کند.



دیگر آنکه عصمت و ارزش زن در محفوظ ماندن او وجود دارد.در این خصوص مطالب زیادی گفته شده است که تکرار آن را غیر ضرور می دانم.اما به خوبی قابل درک است که یک زن محجبه در جامعه از ارزش بیشتری برخوردار است یا یک زن نیمه برهنه؟



و از سوی دیگر؛ زن محجبه از تعرض مصون است یا زن جلف و بدحجاب؟







ب: آثار اجتماعی:



وقتی همه با پوشش مناسب در جامعه تردد کنند فضا طوری می شود که چشمها کمتر آلوده می شود. وقتی چشم آلوده نشد ، دل هم آلوده نمی شود ووقتی دل آلوده نشد بدنبال آن جرم و جنایتی هم اتفاق نمی افتد و بر عکس توجه به معنویت و نورانیت بالا می گیرد.



و از دیگر سو اثر بخشی کار و کوشش در جامعه هم بالا می گیرد.







ج:آثار خانوادگی:



در محیط خانواده وقتی زن و شوهر دانستند که فقط برای همدیگر خود آرائی می کنند، انس ، محبت و ایثار بین انان فزونی می یابد و محیط خانه را برای تربیت فرزندان ، مستعد می کنند.







مطلب پنجم:چه باید کرد؟







قصد من در این قسمت ارائه ی راه حل نیست زیرا به فرصت مفصلی نیاز دارد که از حوصله ی این بحث خارج است.فقط ارائه ی یک فهرست است که اگر برای آن راه کار مناسب دیده نشود ، حجاب و عفاف در جامعه حاکم نخواهد شد.







1- امور فردی:



در امور فردی هر شخص باید تلاش کند که ظاهرش طوری باشد که امنیت روحی و روانی جامعه را به خطر نیندازد. در همین راستا افراد به شکل منطقی می توانند با هم به گفتگو بپردازند و اهمیت این مطلب را بازگو کنند.







2- خانواده:



در خانواده به عنوان اولین حلقه ی اجتماعی و در عین حال تأثیرگذار ترین نهاد می توان با ایجاد یک مکانیسم هدفمند به کنترول وضع ظاهر پرداخت. زیرا در این نهاد هم اعتماد است و هم خیرخواهی. بهترین جائی که می تواند این ارزش را نهادینه کند خانواده است.







3- حکومت:



با توجه به مشکلات عدیده ی علمی ، فرهنگی ، اخلاقی و مذهبی خانواده ها نمی توان انتظار واحدی در بروز رفتارهای اجتماعی داشت.



حکومت متولی توسعه فرهنگ و تعلیم و تربیت است. و با بهره گیری از امکانات و قدرتی که دارد باید جامعه را به سمتی هدایت کند که رضایت ، معنویت و مصلحت جامعه توأمان محقق شود.



در ذیل فهرست اقداماتی که حکومت باید انجام دهد را مرور می کنیم:







1-3 صدا و سیما:



سازمانی بسیار حساس و تأثیر گذار می باشد. همه ی مردم باید احساس کنند که این سازمان نماینده ی افکار آنان است.تمام مطالبی که در این رسانه انعکاس می یابد ، مستقیم و غیر مستقیم بر افکار و رفتار جامعه تأثیر دارد.



واکاوی نقش صداوسیما در ترویج فرهنگ اسلامی به مقاله ای جداگانه نیازمند است.



اگر درست بررسی کنیم صدا و سیما خود یکی از مراکزی است که فرهنگ بدحجابی را ترویج می کند.شاهد مدعا تقلید رفتار،گفتار و نوع پوششی است که بعد از هر مجموعه تلوزیونی مردم در کوچه و بازار از خود نشان می دهند...







2-3 الگو پردازی:



نهادهای تربیتی و رسانه ای تا چه میزان روی شخصیت پردازی و الگو برداری کار کرده اند؟







3-3 برخوردهای خیابانی:



قطعن برخوردهای تند خیابانی چاره ی کار نیست. اصلن چه تضمینی هست که نیروهای عامل خود فساد نکرده یا مرتکب فساد نشوند؟



به یاد داریم که در اواخر دوران عمر کمیته های انقلاب اسلامی با مواردی مواجه شدیم که بعضی افراد سوء استفاده هایی می کردند. حتی تا جایی کشیده شد که بعضی از سوء استفاده کنندگان نیز به مجازات اعدام محکوم شدند!



این چنین برخوردهایی باید به حداقل برسد. مثلن در کل کشور شاید 100 مورد برخورد فیزیکی با هنجار شکنان گزارش نشود.اما اگر بخواهیم شبیه عملیاتهای جنگی برای این کار طراحی کنیم قطعن یک جای کار ایراد دارد!







4-3 تولید لباس:



وضعیت تولید و واردات لباس به گونه ای باشد که موید عفت باشد نه آنکه در بازار ما لباس مناسبی برای خانم ها پیدا نشود و یا بسیار گران باشد اما در نقطه مقابل لباسهای بدن نما فراوان و ارزان!



چه کسانی اینگونه لباسها را و با چه انگیزه ای وارد و یا تولید می کنند؟







5-3 محیط مدرسه:



در مدرسه اعم از محتوای کتب، رفتار معلمان و... چه اقداماتی انجام پذیرفته است؟







6-3 بازار نشر:



در حوزه ی نشریات(کتاب ، روزنامه و...) چه رفتار هماهنگی برای این مطلب واقع شده است؟







7-3 حوزه و دانشگاه:



این دو مرکز متولی اندشه چه راهکاری برای اقناع افکار عمومی در نظر دارد؟



آیا جدولی از بزه کاری ها را تهیه و آن را اولویت بندی کرده است؟



برای همه امور فوق چه تدابیری اندیشیده است؟



و...







رضا خان با زور سرنیزه تنها بخشی از زنان را توانست بی حجاب کند و به نظر می رسد با همین منطق تنها بخشی از زنان را بتوان محجبه کرد.



راه فراگیر شدن حجاب زور و بخشنامه نیست که لجبازی های بعدی کار را خرابتر خواهد کرد.بلکه می بایست برای همه ی موضوعات مطرح شده ( که بخشی از آن در فوق آمده است) راهکاری عاقلانه همراه با سیری منطقی یافت که منجر به پذیرش اختیاری جامعه گردد.







نتیجه گیری:







1- الزام به حکم عقل:







در واقع هر انسانی یک حدی را به عنوان حجاب برای خودش در نظر دارد. حال به اعتقاد ما حد مطلوب آن است که به جز دو کف دست و قرص صورت ، سایر اندام باید پوشیده شود.اما هیچکدام از دلائل یاد شده وجوب آنرا بیان نمی کند و تنها به حکم عقل است که می گوئیم زن اگر در جامعه به هر دلیل تردد دارد باید آداب و شرائط حضور در اجتماع را هم دریابد.



از طرفی می توان به مطلب دیگری اشاره کرد که حجاب و عفاف برای از بین بردن نگاه های صرفن جنسی به یکدیگر می باشد که متأسفانه کامل بودن پوشش آقایان و خانمها نیز مانع از این نشده است.



به عبارت دیگر حتی در جاهایی که حجاب را الزامی کرده اند اما نتوانسته اند جلوی نگاه های جنسی را بگیرند. پس معلوم می شود نظر اسلام در خصوص حجاب مبتنی بر حذف اینگونه نگاه های آلوده است. و الا زنها چادر بر سر کنند اما با نوع راه رفتن و حرف زدن ته دل جوانان را خالی کنند که حجاب نخواهد بود. چیزی که قرآن بسیار بر آن تأکید دارد نوع رفتار و گفتار زنان است که در واقع باید برای این مطلب فکری کرد.







2- محدوده ی حجاب:







حجاب و پوشش به حکم عقل و تأئید منابع دینی برای خانمها در اجتماع لازم است اما حدود آن چقدر است.



بین حد کمال تا حد مطلوب و حد واجب( که کسی حق نداشته باشد از آن پائین تر برود) چه مقدار فاصله هست؟ چه کسی و یا نهادی می تواند اینرا تفکیک کرده و قبل از هر گونه اقدام جامعه را مطلع کند؟



به عبارتی ؛ پوشش درجه یک ، درجه دو و درجه سه با هم چه اشتراکات و چه تمایزاتی دارند؟



اعمال مستحب فراوان داریم که دارای تأکید می باشد اما کسی نگفته که واجب است به عنوان مثال: نماز شب و یا روزه های مستحبی و...



تا وقتی به این مختصر مسائل مطرح شده جواب قانع کننده ای به افکار عمومی داده نشود ، به نظر می آید برای اجرائی کردن این طرح مهم شتاب کرده و نتایج مورد نظر را بدست نخواهیم آورد.


-------

زیرنویس:



1) وسائل الشیعه ،چ اسلامیه ، ج20 ص 65



2) وسائل الشیعه ،چ اسلامیه ، ج20 ص 161



3) کافى، ج5، ص507



4) ثواب الأعمال، ص282  

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...