مبانی فقهی اقتصاد اسلامی
هر
کدام از کلمات عنوان فوق دارای بار معنایی است که
تمامی مباحث موجود در این جزوه برای توضیح و تفسیر
آن است بنابراین قبل از ورود به بحث مبانی فقهی
اقتصاد اسلامی دانستن کلیاتی پیرامون مبحث اقتصاد
ضروری است...
مبانی فقهی اقتصاد اسلامی
تعاریف و کلیات
هر کدام از کلمات عنوان فوق دارای بار معنایی است که تمامی مباحث موجود در این جزوه برای توضیح و تفسیر آن است بنابراین قبل از ورود به بحث مبانی فقهی اقتصاد اسلامی دانستن کلیاتی پیرامون مبحث اقتصاد ضروری است .
تعریف اقتصاد :
اقتصاد از ماده «قصد » به معنی اعتدال و میانه روی است . و در تعریف آن گفته اند : « بهره گیری از روشها و ابزارهایی که با کمترین هزینه ، بیشترین بازدهی در تولید ، توزیع و مصرف را داشته باشد » اما در فرهنگ غنی اسلام ، اقتصاد به معنی اعتدال در همه امور بکار رفته است . مثال : «واقصد فی مشیک» (لقمان19) که عبارت از اعتدال در مشی است . و یا « فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد» که امت معتدل در مقابل امت ظالم بیان شده است . (فاطر32) در عصر ائمه (ع) به جای اقتصاد مالی از واژه «تقدیر در معشیت» استفاده می شد و شاهد آن این گفته امام صادق (ع) است که می فرماید : «اصلاح امور جز به سه وسیله میسر نیست ، تقدیر در معشیت چیزی جز تناسب بین دخل و خرج نیست . کلمه «اقتصاد» متناسب با کلمه Economie است که به معنای تدبیر و اداره منزل است . (حال ائمه بزرگوار ما ، چند قرن پیش آن را به خوبی بیان داشته اند)
قلمرو اقتصاد :
دایره وجودی اقتصاد بسیار گسترده است . و هر جا پدیده و رخدادی وجود داشته باشد قابل طرح و برنامه ریزی است . اما به طور کلی می توان دامنه بحث آنرا چنین ترسیم کرد:
الف : اقتصاد تشریحی :
در اقتصاد تشریحی سیستم اقتصادی یک کشور در کارکترهای مختلف از جمله :
اقتصاد سیاسی : اجتماعی ، مردمی ، کشاورزی ، بازرگانی ، صنعتی و ... قابل طرح و بررسی است و آن به :
1- حقوق اقتصادی : که بیان قوانین ، مقررات و آثار حقوقی آن می پردازد .
2- مکتب اقتصادی : که در آن خطوط اصلی ارزشهای مورد نظر جامعه ترسیم و زیربنای آن اقتصاد را تشکیل می دهد (که از جمله آن مکتب اقتصادی سرمایه داری ، سوسیالیسم ، اسلام و…منشعب می شود (که در آینده خواهد آمد)
ب : اقتصاد تحلیلی :
که مباحث علمی اقتصاد ، بررسی تحلیل رفتارهای اقتصادی افراد ، ساخت الگوهای مناسب و هماهنگ با اهداف و برنامه های مکتبی و ... مطرح می شود (به عبارت دیگر : مباحث شکلی و تئوری بحث اقتصاد و را ه های بهتر مورد بررسی قرار می گیرد و در پی آن است که سیستمی را تنظیم کند که حداکثر رفاه ممکن را فراهم سازد (
ج : اقتصاد تدبیری :
مباحثی درباره سیاستهایی که می بایست در نظام اقتصادی اتخاذ شود . (به عبارتی : سیاستهای اقتصادی در این بحث و مباحث اجرایی مطرح می شود . به این شکل که : دولت با توجه به شرایط خاص زمانی و مکانی یک روش اقتصادی را پیشنهاد کند و در اسلام این کار مربوط به امام و ولی فقه است) .
اهمیت اقتصاد :
(اهمیت اقتصاد یک امر بدیهی است و هر کسی نسبت به آن واقف است . اما گفته اند : اقتصاد استفاده از منابع کمیاب است . باید از منابع کم بازده و کمیاب در جهت بهره وری تلاش جست که از موارد آن بازیافت اشیاء بی مصرف به چرخه بهره وری است و ...) و پر واضح است که وجود بسیاری از مشکلات ، بر اثر عدم کارآیی اقتصادی جوامع انسانی است .
(برای دست یابی به نظر اسلام در خصوص اقتصاد می توان به آیات و رویات در این زمینه مراجعه کرد از جمله : س نساء ی5، خطبه34 نهج البلاغه ، س141 و...(
علم اقتصاد :
»اقتصاد علمی است که پدیده ها و رخدادهای زندگی اقتصادی انسانها را بررسی و پس از شناختِ روابط حاکم بین آنها ، چگونگی استفاده از منابع تولیدی را برای تامین نیازمندی های اقتصادی و بهبود وضعیت جامعه ارزیابی می کند«
نکته ها :
1- علم اقتصاد در خصوص پدیده ها و رخدادهاست . پس ماهیتاً وارد در امور ذهنی و غیر رخدادی نمی شود .
2- این رخدادها از جهتی که در زندگی انسانها بکار می رود قابل بحث است .
3- بررسی رابطه بین رخداد و انسان و نوع بهره وری انسان از آن مهم است .
4- اگر این پدیده در زندگی انسان مثمر ثمر است ، بحث استفاده بهینه از این منبع مورد نظر قرار می گیرد .
5- فرآیند همه این اقدامات تامین نیازمندیهای اقتصادی و بهبود وضعیت جامعه خواهد بود
حقوق اقتصادی :
مجموعه ای از احکام و مقررات اقتصادی روبنا است . در حقوق اقتصادی باید ها و نباید ها، حریمها و خط قرمز ها تعریف می شود تا هیچ کس نتواند به حقوق دیگری تجاوز کند . که در اینجا حقوق اقتصادی؛ ارتباطی زیر مجموعی با مکتب اقتصادی دارد . زیرا اصول کلی خط مشی حریمها در مکتب اقتصادی رقم می خورد ...
نظام اقتصادی :
مجموعه ای از عناصر ، قوانین ، مقررات و نهادهایی است که به هدف تأمین نیاز های مادی یک جامعه با هم مرتبط شده اند (نکته ها : بعد از تعریف و بایدها ونباید ها ، قوانین و مقررات و نهادهایی متکفل تأمین نیازهای مادی جامعه می شوند . که مجموع این اقدامات برای رسیدن به این تأمین را نظام اقتصادی گویند )
علم اقتصادی اسلامی :
مجموعه ای از عناصر ، قوانین ، مقررات و نهادهایی است که مورد قبول شریعت باشد (پس صِرف قوانین و ... کافی نیست بلکه انطباق آن با شریعت لازم است ) که در رابطه با مسائل تولید ، توزیع و مصرف بکار گرفته که فرآیند آن به عدالت اجتماعی منجر می شود .
نکته ها :
1- این قوانین باید منطبق با شریعت باشند
2- هر چیزی که جنبه درآمد زایی داشته باشد کافی نیست . بلکه این اقدامات باید دارای جنبه های شرعی و صحیح باشد ...
3- هدف در اقتصاد اسلامی شکوفائی عدالت اجتماعی است . پس اسلام با پدیده فاصله طبقاتی بین مردم ، ربا و ... مخالف است ... و هر چیزی که عدالت اجتماعی را به مخاطره اندازد از نظر اسلام مطرود است
اقتصاد اسلامی :
محموعه ای از مباحث مکتب اقتصادی ، نظام اقتصادی و علم اقتصاداست که اسلام با روش خاص خود آنرا قالب گیری می کند (به عبارت دیگر اسلام خود روش تأسیسی دارد و تقلیدی عمل نمی کند ، اما در کنار روش تأسیسی خود از سایر تجارب و علوم برای کیفیتِ در اجرا استفاده می کند
روش تحقیق در اقتصاد اسلامی :
یکی از نکات بدیهی در امر تحقیق ، داشتن مطالعات و علم کافی در آن رشته است . تحقیق در اقتصاد اسلامی به عهده مجتهد است که با اجتهاد خود و کنکاش در منابع فقهی (قرآن ، سنت، عقل و اجماع ، و با در اختیار داشتن علوم مختلفی چون کلام ، فلسفه ، منطق ، ادبیات ، درایه و ... به حکم شرعی آن دست می یازد .
ضرورت اجتهاد :
از افتخارات شیعه بحث اجتهاد است که با قالبهای کلی در هر زمان و شرایطی ، پاسخی قانع کننده برای مصادیق مستحدثه داشته و همواره بر قله رفیع عزت و کرامت تلؤلؤ داشته است . و پس از هزار و چهارصد سال قوانین آن نه کهنه و نه منسوخ شده است و نه ایراد صیحح بر آن وارد شده است .
»جمعیت کفر از پریشانی ماست - آبادی میخانه ز ویرانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی - هر عیب که هست از مسلمانی ماست»
قواعد فقهی و کاربرد آن در اقتصاد
تعریف قاعده فقهی : ضابطه و اصل کلی که بر تمام جزئیات و مصادیق خود در خارج منطبق باشد .
ویژگی های قاعده فقهی :
الف : مستند به منابع فقه و منابع آن باشد .
ب : دارای کلیت و شمول باشد .
ج : کاربردی و قابل اجراء باشد .
اقسام قواعد فقهی :
الف : عام = بر بخشهای مختلف اقتصادی و غیر اقتصادی قابل انطباق و دارای زمینه اجرائی باشد .
ب : خاص = تنها بر یک بخش خاص انطباق داشته و دارای زمینه اجرائی است . (مثلاً : نماز ، روزه ، اقتصاد و ...
معرفی سه قاعده فقهی عام :
1- قاعده نفی ضرر (لاضرر و لاضرار فی الاسلام ئل ج17 باب1- ابواب ارث ح10)
ضرر به معنی نقص در مال ، جان و آبرو است که از ناحیه یک شخص به دیگری وارد می آید ، اما ضرار (به همین معنا) بین اثنین است . یعنی هر دو شخص به یکدیگر ضرر وارد سازند .
نکته :
الف : زیان دیدن با عدم سود فرق می کند . ممکن است جائی یک تاجر در یک معامله سود بَرد و عرفاً بگویند ضرر کرده است اما این قاعده عدم سود را بعنوان ضرر شامل نمی شود .
بلکه اموری که مربوط به نقصان در مال ، جان و آبروست (عِرض) را شامل است .
ب : این قاعده هر نوع کار و تکلیفی که زیانبار است را نفی می کند و درصدد چگونگی تأمین خسارت نیست . (باید از قواعد دیگر فهمیده شود)
ویژگی این قاعده :
این قاعده اصطلاحاً بر سایر قوانین دیگر حکومت دارد . و قوانین دیگر را محدود و مقید می سازد . مثلاً : وضوء واجب است . اما اگر جائی ضرر داشت ، دیگر این وضوء واجب نیست و باید عِدْل آن انجام پذیرد . و یا : قاعده تسلیط (سلطه داشتن بر چیزی) اگر منجر به زیان و ضرر به غیر شود با این قاعده محدود و مقید می شود و ...
2- قاعده نفی سبیل :
سبیل در لغت به معنی طریق ، راه و رابطه و درآن به معنی راه ، دلیل ، برهان ، سلطه و امارت آمده است . به حکم آیه141 نساء هر گونه سلطه کفار بر مومنین نفی شده است اما ارتباط در حد متعادل و مورد نیاز که باعث سلطه بیگانه نشود ، منعی به آن نیست .
3- قاعده نفی عسر و حرج :
در لغت به معنی سختی و دشواری است . حَرَج مرتبه بالاتری از سختی و دشواری است . به این معنی که در دین هیچگونه تکلیفی که دارای عسر و حرج باشد نیست . احکام اسلام یا سهل و آسان و یا قدری دارای سختی است که قابل تحمل باشد . اما قوانینی که مشقت فراوان داشته باشد و یا از توان آدمی خارج باشد در آن نیست . پس وضع هر قانون توسط بشر نیز باید چنین باشد .
کاربرد این قاعده :
1- در باب قرض به بدهکار ناتوان مهلت داده می شود .
2- در اجاره به مستأجر مهلت داده می شود .
3- در تجارت به سبب این قاعده گاهی قانون مربوطه تعدیل و در پاره ایی موجب انحلال پیمانهای خارجی می شود .
در این قاعده چون به توان بالفعل آدمی توجه شده است باعث رشد ، توسعه و شکوفائی می شود .
معرفی سه قاعده فقهی خاص :
1- قاعده اتلاف :
در لغت به معنی تضییع و از بین بردن مال و در فقه به معنی تضییع مال یا منفعت متعلق به دیگری ، بکار می رود . و اساس آن برگرفته از آیه40 سوره شوری است که :« جزاء بدی مثل آن است» .
2- قاعده حیازت :
در لغت به معنی جمع آوری ، و در سلطه و اختیار داشتن است و درفقه به معنی جمع آوری و در سیطره قرار دادن ثروتهای منقول طبیعی به منظور تأمین عدالت اجتماعی است .
3- قاعده سلطنت :
این قاعده می گوید : هر کس در اموال خود حق هر گونه تصرف مشروع را دارد ... اما دو قاعده اخیر بوسیله ممنوعیتهای قانونی (مثل مالیات ، خمس و ...) و طبیعی (مثل سفیه و دیوانه که مانع از تصرف و سلطنت است) محدود می شود .
نقش قوانین فقهی عام و خاص در زندگی اجتماعی انسان :
1- رعایت کردن حقوق محیط زیست
2- رعایت حقوق اموال و تجارت
3- تدبیر برای ایجاد امنیت اقتصادی
4- محوری برای برنامه ریزی ها
5- عزت اجتماعی و اقتدار اقتصادی در پرتو آن
6- تدوین حقوق اجتماعی اعم از جزائی ، خانوادگی سیاسی ، اقتصادی و ...
7- تدوین قانون و مقررات اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی بشر .
8- ایجاد نظم و امنیت در تمام شؤن اقتصادی و غیر اقتصادی بشر .
9- حفظ ثروتهای ملی و شکوفائی آن
10 - و ...
ویژگی این قوانین :
1- با روح و منطق انسان سازگاری دارد .
2- مرز کاربرد احکام اولیه است (یعنی در شرائط غیر عادی کارآئی ندارند .)
فلسفه مالکیت :
مکتبهای اقتصادی ، متاثر از دیدگاه هستی شناختی و فلسفی خود ، نظریات گوناگونی درباره مالکیت ارائه کرده اند . مثلاً :
الف : مکتب سرمایه داری بر اساس فرد گرائی و آزادی های فردی استوار است و به مالکیت خصوصی بهاء می دهد .
ب : مکتب سوسیالیسم بر اساس فلسفه دیالکتیک (متغیر بودن) و ماتریالیسم (ماد دیگری) تاریخی ، استوار است که اصالت رابه جمع می دهد و آزادی های فردی و مالکیت شخص را محدود می کند .
ج : مکتب اسلام :
اسلام با تفسیر جامع ، دقیق و خاص خود از مالکیت و ثروتهای متعلق به آن؛ هم به مالکیت فرد و هم به مالکیت جمع توجه کامل دارد . و مالکیت را از دو زاویه تعریف می کند .
1- تفسیر اخلاقی مالکیت : به حکم آیه284 بقره هر چه در روی زمین و آسمان است متعلق به خداست یعنی مالک حقیقی خداست . و «لام» در «الله» لام مالکیت است .
2- بعد اجتماعی مالکیت : خداوند ثروتهای موجود را برای استفاده نوع بشر خلق فرموده نه بعض افراد
تعریف مال و مالکیت :
مال عبارت از هر کالایی است که ارزش مبادله ای داشته باشد و مانع تصرف دیگران باشد .
محدودیت استفاده از ثروتهای عمومی :
ثروتهای عمومی برای استفاده همه انسانهاست و اگر قانون نوع استفاده را مشخص نکند ، هرج مرج پیش می آید . از این رو :
1- حاکم اسلامی بر اموال مردم حکومت دارد . یعنی مالکیت ها و دارائی ها باید از جنبه مشروع حاصل شود .
2- فقرا در اموال اغنیا دارای حق هستند که باید پرداخت شود .
3- هر گونه اسراف و تبذیر حرام است .
4- مالکیت خصوصی تا زمانی معتبر و محترم است که باعث اضرار نشود . 5- مجنون ، سفیه و صغیر در تصرف اموال خود ممنوع هستند و باید قیّم داشته باشند و ...
انواع مال :
1- عین (عین کالا)
2- منفعت (مثل اجاره)
3- حق
اقسام مالکیت
مادی = مالکیت بر اعیان و منافع
معنوی = مالکیت بر حقوق مانند حق اختراع ، اکتشاف و ...
(تقسم بندی دیگر) اقسام مالکیت = مالکیت امام . عمومی ، خصوصی
مالکیت امام
1- امام یا حاکم اسلامی بر منابعی که قبلاً در اختیار کسی نبوده (مثل زمینهای موات ، جنگلها و ...) حاکم است .
2- زمینها و منابعی که قبلاً در اختیار کسی بوده اما به دلایلی بدون وارث و ... مانده و همچنین (غنائم جنگی)
فلسفه مالکیت دولت اسلامی :
در هر کشوری مالکیت منابع طبیعی و عمومی بدست دولت است و اختصاص به جامعه ندارد
اما در پرتو حکومت امام عادل :
1- این ثروت عمومی عادلانه توزیع می شود .
2- از درآمد منابع طبیعی در امورات عام المنفعه استفاده میشود .
3- از نابسامانیهای اقتصادی (هرج و مرج) جلوگیری می شود .
مصادیق مباهات عامه : (ثروتهای عمومی )
الف : زمین : زمین موات
موات بالاصاله = از قدیم موات بوده
موات بالعرض = از قدیم آباد اما بعداً موات شد .
زمین آباد طبیعی ، اراضی بلا وارث ، اراضی فیء (زمینهائی که بدون جنگ بدست آمده)
ب : معادن (آشکاریا مخفی )
ج : آب ها
مالکیت عمومی :
در اینگونه مالکیت ، مال از آن فرد و یا دولت نیست بلکه متعلق به جمع است و از این روست :
1- اراضی خراجیه (زمینهائی که در جنگ یا بوسیله صلح به مسلمانان رسیده از آن مسلمین است
2- وقف
(عام و) خاص = برای گروهی خاص (مثلاً وقف یک کتابخانه برای استفاده دانشجویان)
مالکیت خصوصی :
این نوع مالکیت در اسلام از جایگاه مهمی برخوردار است و در حد مشروع خود محترم است . مالکیت خصوصی باعث تکامل انسان می شود . زیرا اگر انسانها از دست رنج خود بهره نمی بردند و یا دائماً در معرض تهدید و نابودی باشد ، انگیزه ای برای کار و تلاش پیش بینی نمی آمد . واین تلاش وتکامل با افعال اختیاری او صورت می گیرد .
اسباب مالکیت و حقوق ابتدائی :
الف : حیازت = موارد قطعی آنچه را می توان حیازت کرد ، مباحات منقول است .
ب : تحجیر = تحجیر به معنی نشانه گذاری است . سنگ چینی دور یک زمین و ... تحجیر موجب ایجاد حق موقت می شود .
ج : احیاء = تبدیل زمین موات به زمین احیاء خروج از خرابی به آبادانی .
اسباب مالکیت و حقوق انتقالی
1- قهری : مثل : موت ، ارتداد ، حد نصاب خمس و زکات
2- ارادی : مثل : بیع و هر گونه قرارداد دیگر (خرید ، فروش ، صلح ، هبه ، قرض و...)
پس با پنج شیوه مالکیت (حیازت ، تحجیر ، احیاء ، مالکیت قهری و ارادی) هر کس می تواند مالک چیزی شود و از آن بصورت مشروع استفاده کند و کس دیگری هم به حقوق او تعرض نکند
آثار حقوقی مالکیت خصوصی :
1- آزادی در تصرف 2- ثبات مالکیت .
اقتصاد بازرگانی
تعریف : بازرگانی به کارگیری سرمایه برای دست یابی به سود است .
شهید صدر (ره) بازرگانی را به دو روش عمودی و افقی تقسیم میکند و هر دو را بازرگانی و تجارت می داند .
بازرگانی از دو جهت با مبادله فرق می کند :
الف : بازرگانی یک حرفه و بازرگان مدام در داد و ستد است . حال آنکه مبادله یک عمل دفعی است .
ب : انگیزه بازرگان سود آوری است حال در مبادله انگیزة تأمین نیازمندیهای زندگی است .
اهمیت بازرگانی و مشروعیت آن :
اهمیت بازرگانی در زندگی بشر از امورات بدیهی است که نیاز به توضیح ندارد . اسلام با اساس تجارت و بازرگانی مخالف نیست بلکه برای آن شرائطی قائل است .
1- در آیات بر وفای به عهد و پیمان بسیار تأکید شده است .
2- در روایات نیز با ذکر شرائطی از آن سخن بمیان آمده و کار و تلاش حلال را چون جهاد در راه خدا دانسته اند .
3- سیره و روش عقلا تجارت و بازرگانی را کاری پسندیده می دانند .
اما تجارت یک آفت بزرگی بنام «ربا» دارد که اسلام با جدیت با آن مخالف است . زیرا آثار زیانبار فراوانی را برای جامعه به همراه دارد .
مفهوم ربا : در لغت به معنی فزونی و افزایش است و در فقه نوعی فزونی و افزایش که با شرائطی خاص یک طرف قرارداد از دیگری دریافت می کند .
اقسام ربا :
1- قرضی = پول و کالایی به کسی قرض دهند و طلب مازاد بر آن را داشته باشد .
2- معاوضی (معاملی) : اگر کالاهایی که با یکدیگر مبادله می شوند از یک جنس باشند و خرید و فروش آنها به کمک پیمانه و وزن صورت می گیرد ، در صورتی که افزون را طلب کند ، ربا محسوب می شود . مثلاً معاوضه یک کیلو گندم درجه یک به ازای یک کیلو گندم درجه یک به همراه یک کالا و مبلغ بیشتر ربا محسوب می شود .
اقسام قرارداد
الف : قراردادی است که بدون رضایت طرف مقابل نمی تواند به هم بزند .
ب : جائز : قراردادی است که بدون رضایت طرف مقابل می تواند به هم بزند .
شرائط قراردادهای اسلامی
1- شرائط در اصل قرارداد
2- شرائط در طرفین قرارداد
3- شرائط متعلق قرارداد (آنچه که قراردادی برای آن تنظیم شده است
4- تعهدات بعد از قرارداد .
1- قرارداد (عقد) : تعهدی است بین دو نفر یا بیشتر که درآن به توافق رسیده اند . در فقه اسلامی علاوه بر توافق ، ایجاب و قبول لفظی شرط شده است .
2- شرائط طرفین قرارداد : بلوغ ، عقل ، توجه و قصد ، رشد ، عدم محجوریت قانونی
3- موضوع قرارداد :
1-3 مالیات 2-3 معلوم و معین 3-3 قابل دسترسی 4-3 نقل و انتقال آن ممنوع نباشد 5-3 شرائط اختصاصی
4- تعهدات طرفین :
هر دو موظف اند طبق شرایط و اوصافی که برای قرارداد بکار گرفته اند تخلف نداشته باشند در صورت تخلف قرارداد فسخ می شود .
1- خیارغبن : در صورتی که این معامله برای یک طرف زیان بار باشد به طوری که زیان قابل ملاحظه ای باشد شخص مغبون اختیار فسخ دارد ...
2- خیارعیب : در صورت وجود عیب ( درجائی که بعنوان سالم خریداری شده) حق فسخ دارد .
3- خیار تخلف شرط : در صورت تخلف از شرطی که بر قرارداد آمده حق فسخ دارد .
اقسام فعالیتهای اقتصادی حرام :
الف : مبادله شرائط لازم را ندارد
1- کالا نجس و ناپاک
2- اشیای بی ارزش
3- مخل به سلامت
4- مضر به جامعه ، مثل کتب ضاله ، آلات لهو ولعب ، قمار و ...
ب : غیر قانونی : مثل فروش سلاح به دشمنی که در حال جنگ با مسلمانان است .
ج : خدمات نامشروع : مثل همیاری و همکاری با ستمگران ، باندهای قاچاق و ...
د : شیوه های نا مشروع کسب درآمد : مثل : قمار، رشوه ، معاملات ربوی .
انواع قراردادهای بازرگانی :
1- نقدی
2- نسیه = بدلیل
3- سلف (پیش فروش1
-هزینه فرصت
1- ارجحیت زمانی
2- امساک از صرف = اشکالی ندارد
2- مضاربه : یک یا چند نفر سرمایه ای را در اختیار کسی قرار می دهند تا او با آن به تجارت بپردازد و سود حاصل با درصدی که توافق می کنند بصورت عدد کسری (مثلا یک پنجم) بین آنان تقسیم می شود .
3- جعاله : متعهد شدن شخص به پرداخت دستمزد معلوم در برابر انجام عملی معین
4- شرکت : ایجاد قرارداد برای بکار اندازی سرمایه مشترک در فعالیت اقتصادی
5- اجاره : انتقال منفعت کالا یا بازدهی نیروی انسانی به دیگری
شرائط : موضوع اجاره معلوم باشد ، قدرت بر تحویل ، قابلیت اجاره ، مالک حق تصرف داشته باشد ، عدم منع قانون
6- مزارعه : صاحب زمین با کشاورز قرارداد می بندد تا محصول به نسبتی مشخص بین آنها تقسیم شود .
7- مساقات : مالک باغ و بستان با باغبان قرارداد می بندد و باغبان متعهد به آبیاری و ... می شود و طبق توافق در محصول شریک می شود .
اخلاق و آداب بازرگانی :
اخلاق بازرگانی به مجموعه رفتارهایی اطلاق می شود که بازرگان مسلمان باید بدان آراسته باشد (و این نوع اخلاق با اخلاق فردی عبادی فرق می کند (
1- پرهیز از احتکار :
احتکار ، حبس و جمع آوری کالاهایی است که جامعه بدان نیاز دارد تا بازار دچار خلسه شده و بتوانند با قیمت بیشتری آنرا بفروشند .
2- پرهیز از خیانت :
1-2 غش : کالایی بی ارزش را با کالای با ارزش مخلوط کنند مثل : مخلوط کردن آب و شیر
2-2 تدلیس = فریب دادن
3-2 تبلیغات دروغین . 4-2 کم فروشی 5-2 رباخواری
3- اقدامات ناپسند
1-3 تبانی با گران فروشان
2-3 تلقی رُکْبان = به استقبال کاروانهای تجارتی رفتن و به دلیل عدم آشنائی آنها با قیمت بازار ، کالایشان را به قیمت ناچیز خریدن و فروش چند برابر آن در بازار .
3-3 واسطه گری غیر مفید : واسطه گری که هیچگونه کار مفیدی روی کالا انجام ندهد .
4-3 حرص ، ولع و رقابتهای بی جا 5-3 استفاده از شیوه های ناپسند (مثل : خریداری دروغین «بازارگرمی» ورود در معامله دیگران ، ستایش کالای خود ، سوگند، شکایت از محدودیت درآمد و سود.
اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست
بخش اول : اقتصاد منابع طبیعی :
1- اهمیت : منابع طبیعی در زندگی بشر دارای اهمیت ویژه ایی است . به گونه ای که اگر منتفی شود زندگی انسان نیز پایان می پذیرد ... امام علی (ع) می فرماید : من وجدماءً و ترابا ثم افتقر فابعده ا... (کسی که آب و خاک دارد اما فقیر باشد از رحمت خدا بدور باشد
تعریف : اقتصاد منابع طبیعی نحوه ارتباط معقول و مناسب انسان با طبیعت و نوع حقوق مترتب بر آن است .
2- تعریف منابع طبیعی = منابع طبیعی ثروتی است بدون تأثیر عامل انسانی که در تولید مایحتاج بشر نقش اساسی دارد .
تجدید شونده = اگر استفاده مطلوب شود برای همیشه در دسترس خواهد بود . مثل استفاده از آب ، خاک ، جنگل ، آبزیان و ...
پایان پذیر = مثل معادن
باد ، ماه و نور خورشید جزء منابع طبیعی نیستند .
3- حقوق منابع طبیعی در اسلام :
اسلام می گوید : ثروتهای طبیعی متعلق به همه انسانهاست .
الف ) حقوق دولت در منابع طبیعی :
1- حق مالکیت : به حکم آیه یک سوره انفال ، انفال (زمینهای موات ، کوهها و ...) در مالکیت دولت اسلامی است .
2- حق اشراف و نظارت : دولت اسلامی بر نحوه توزیع ، تولید و مصرف ثروتهای جامعه نظارت و اشراف دارد .
3- حکمت تشریع مالکیت دولتی : الف ) تأمین امنیت اجتماعی . ب : توازن اقتصادی (از جهت کمیت و کیفیت)
ب : حقوق اسلامی در منابع طبیعی :
بخشی از منابع طبیعی به تمام مسلمین اختصاص دارد و در هیچ زمانی و هیچ شرائطی در مالکیت خصوصی یا دولتی در نمی آید . که عبارت از زمین های مفتوحه عنوه (منابع طبیعی که با جنگ مسلحانه و به اذن امام به تصرف مسلمان درآمده ) است .
ج : حقوق همگانی در منابع طبیعی : بخشی از منابع می تواند در اختیار همه افراد قرار گیرد که به مباحات عامه و اموال مشترک معروف است . همه حق دارند که از آب نهرها ، آبزیان در دریا و ... به اندازه نیاز و با رعایت همه جوانب ، استفاده برند .
ضوابط استفاده از ثروتهای همگانی :
1- کار اقتصادی2- قصد مالکیت داشته باشد3- هر کس زودتر از دیگران چیزی را که در ملکیت هیچکس نیست به تصرف خود آورد ، مالک آن است (قاعده ید)4- باعث ضرر و زیان به جامعه نشود5- در نحوه استفاده اسراف و تبذیر نشود6- پیش از تملک قابل بیع نیست.7- تحت نظارت دولت است.8- هر جا دولت لازم بداند از تصرف دیگران جلوگیری می کند .
ممنون از سایتتون