چه کسانی از « دولت ائتلافی » متضرر می شوند؟
انعکاس در سایت
www.shooshan.ir وچند روزنامه
مدتی است بین صاحب نظران در خصوص « دولت ائتلافی » یا « دولت اتحاد ملی » بگو نگو هست. که مهتمرین تئوری آن توسط دکتر محسن رضایی مطرح و جوابی از ناحیه جناب آقای عسگر اولادی داده شده است...
باسمه تعالی
چه کسانی از « دولت ائتلافی » متضرر می شوند؟
انعکاس در سایت
www.shooshan.ir وچند روزنامه
مدتی است بین صاحب نظران در خصوص « دولت ائتلافی » یا « دولت اتحاد ملی » بگو نگو هست. که مهتمرین تئوری آن توسط دکتر محسن رضایی مطرح و جوابی از ناحیه جناب آقای عسگر اولادی داده شده است.
اظهار نظر های دیگری هم شده است ( تا جایی که من ملاحظه کرده ام ) که معلوم است یا مفهوم کاربردی ائتلاف را در یک دولت نمی دانند و یا با اغراض خاص جناحی و حزبی همراه است.
مطالبی که در ذیل می آید طرح بعض دیدگاهها و جواب به آن است که بدون اهمیت در تقدم و تأخر بحث، تقدیم می گردد:
1- تشخیص شرائط بحران:
به شکل کلی اگر کسی بگوید « در شرائط بحران هستیم » و دیگری بگوید « وضع مملکت خیلی عادی است » و هیچ بحرانی وجود ندارد، نیاز به تأمل دارد:
آیا وجود تورم سر سام آور و فروکش کردن قیمت نفت به چهل - پنجاه دلار یک بحران نیست؟
آیا نا امن شدن مرزها و تحرکات دشمن در حاشیه ی بسیاری از مرزهای ما شرائط خاصی را برای مدیریت بوجود نمی آورد؟
آیا اعلام تورم به 25 درصد به شکل علنی و حدود 35 درصد به شکل واقعی یک بحران نیست؟ در حالی که کشورهای همسایه نوعن تورم تک رقمی دارند و حتی افغانستان تورمش بسیار پائین تر از کشور ماست.
وجود رانت و فساد اداری و روز افزون شدن آن در کشور که به گفته یک مقام مسئول امنیتی در قبل از انقلاب 15 درصد و الآن حدود 70 درصد است ، شرائط خاصی برای مدیریت کشور نمی طلبد.
و دهها مطلب از این قبیل.
به نظر می رسد اگر سیاه نمایی شود که کشور در شرائط فوق العاده ی بحرانی است این گونه نباشد اما از آن طرف یا جهل به وضعیت کشور باعث می شود تا بگوئیم کشور در شرائط عادی بسر می برد یا در دایره ی تنگ جناحی خود را به تجاهل می زنیم.
2- مکانیزم دولت ائتلافی:
آنچه که برادر رضایی در نامه ی خود آورده الحق و الانصاف دوای درد جامعه است. و هیچ کدام از عزیزان صاحب نظر، اصل طرح را خرده نگرفته اند. تمامی نگرانی آقایان این است که این طرح فعلن عملی نیست و یا فعلن مصلحت نیست.
اینکه عملی نیست حرف بی دلیل و بی اساسی است زیرا ائتلاف مخلفتی با هیچ اصل منطقی و علمی ندارد و از طرفی محورهای میثاق داخلی نظیر دین ، قانون اساسی و ولایت فقیه مورد قبول و پذیرش اکثریت قریب به اتفاق جریانهای سیاسی است .اما اینکه « مصلحت نیست » نیازمند یک توضیح است:
مصلحت چیست؟ مصلحت برای فرد؟ جناح ؟ بالاخره مصلحت چه طیفی در خطر است؟ آیا مصلحت مردم لحاظ نمی شود؟
وقتی از مصلحت صحبت می شود تنها مصلحت نوع مردم در جامعه ی اسلامی مقدس و مد نظر است و سایر مصلحت ها ،غیر مشروع می باشد.با تأملی پیرامون طرح آقای دکتر رضایی در می یابیم که در دولت ائتلافی کارهای متفاوت به دست جریانهای مختلف کشور با دو شرط سلامت دینی و ارشدیت توانمندی در اجرای کار ، سپرده می شود.که آنهم از قبل تدوین شده است که در سیاست داخلی ، خارجی ، امنیتی ، اقتصادی ، فرهنگی ، پژوهش، علم و دانش و ... چه باید کرد و چه جریانی مجری آن باشد . و در صورت درست انجام دادن یا اشتباه کردن مسئولیتش بر عهده ی جریان کننده است که در عین حال مراکز نظارتی نیز بر روند آن نظارت خواهند کرد که از جمله ی آن سازمان بازرسی ، مجلس ، مجمع تشخیص و در نهایت شخص رهبر دانا و مدبر انقلاب است.
در دولت ائتلافی کلیه برنامه ها بر اساس:
الف: مشروعیت آن با احکام نورانی اسلام
ب: منطبق بودن آن با قانون اساسی
ج: بر اساس عقل ، استدلال ، منطق و تدبیر عمل خواهد شد
د: برای دادن پست های مدیریتی بر اساس جدول ارشدیت در دو حوزه ی سلامت دینی و توانمندی اجرایی به شکل توأمان توجه خواهد شد.
عزیزانی که می گوئید مصلحت نیست! اگر در این مملکت کار به اهلش سپرده شود مصلحت مردم پایمال می شود یا مصلحت جناح ها؟
با این شکل مدیریت ، آن وقت « سفارش سالاری » در دادن پست ها جایش را به « شایسته سالاری » خواهد داد، و این به نفع مردم و کشور است یا به ضرر آنها؟
آن وقت جناح ها برای اینکه در اداره ی کشور ( و به قول خودشان خدمت به مردم ) مجبور می شوند تا بهترین های خود را وارد عرصه مدیریت کنند و آن وقت یک نوع رقابت سالم کاری بین آنان بوجود می آید.
با عبارات فوق در می یابیم که :
« دولت ائتلافی مصلحت نیست ، یا غیر ممکن است ، یا سهم خواهی است »؛ حرفی بی اساس و بدون پشتوانه علمی و منطق است . و ناچاریم در مورد کسانی که چنین گفته اند بگوئیم :
یا دولت ائتلافی را متوجه نشدند و یا اینکه در سر غرض های شخصی و جناحی دارند. که قائل شدن به هر کدام خود گناهی است نابخشودنی. زیرا کسی که شرائط را نمی تواند بفهمد از نظر منابع دینی حق تصدی مسئولیت را در نظام اسلامی ندارد. و با غرض هم صحبت کردن ، خود خیانتی است مبرهن.
و اینکه گفته می شود:
« کسانی که این تئوریپردازیها را باب کردهاند، «ائتلاف» و «وحدت» سهم همه را در قدرت میبینند الا سهم دکتر محمود احمدینژاد و آرا میلیونی که مردم به او دادهاند!»
اگر بگوئیم رأی های خالص جناب رئیس جمهور محترم همان رأی های دور اول است ( که در واقع رأی های خالص همه ی روسای جمهور همان رأی های اول است ) چه کسی منکر این پتانسیل هست؟ دولت ائتلافی باعث می شود تا تعداد رأی ها در دور اول افزایش یابد. و از طرفی از کجا معلوم اگر جناب احمدی نژاد خود وارد این ائتلاف شود خروجی این ائتلاف شخص ایشان نباشد؟ چرا از خرد جمعی فرار می کنیم و می خواهیم با تکروی کارها را به جلو ببریم؟ آیا دوباره آزمودن خطاهای تکروی کاری عاقلانه است؟ آیا این تغییر گسترده در مدیریت های درجه دو کشور و تلف کردن وقت دولت، مجلس و مردم خروجی عاقلانه ای داشته است؟
ترس حضور در این ائتلاف با محورهای توضیح داده شده در چیست؟
3- تخصصی کردن قدرت:
در دولت ائتلافی اتفاقن بجای تقسیم قدرت و سهم خواهی ، تخصصی کردن قدرت مد نظر است.یعنی با ورود شایسته ترین ها راه را برای یک رقابت تخصصی و علمی باز کرد. امروزه اداره کردن یک وزارتخانه ای مثل کشور مگر کار آسانی است؟ کسی باید در رأس این حِرم قرار بگیرد که با تمام تار و پود وجودش بفهمد و بداند که موارد تهدید قومیت ها و نکات مثبت آنها چیست؟ و بداند که این همه تنوع قومیتی و لهجه ای چه پاشیل خطرهایی دارد و چه توانایی هایی. و نیز بداند که عوامل سرکرده ی هر قومیت در ایجاد تفرقه ی درون قومی و برون قومی چیست؟
تازه این فقط مربوط به قومیت هاست. وضع عمرانی کشور چه جدول اولویتی می خواهد؟ نظارت بر استانداران و فرمانداران چگونه باید باشد؟ برگزاری انتخابات چگونه باید انجام گیرد که دموکراسی مد نظر حضرت امام (ره) محقق شود و مردم روز به روز به آرایی که در صندوق ها می ریزند اعتمادشان بیشتر شود؟
و دهها وظیفه ی سنگین دیگر که در حیطه وزارت کشور است.
حال همین وضعیت را در حوزه های مختلف مدیریتی کشور می توانیم ترسیم کنیم.
آیا دادن مسئولیت به افرادلایق برای تصدی دقیق امور سهم خواهی است یا آنکه یک حزب با لطائف الحیل به قدرت برسد و از دم، همه ی مسئولیت ها را بین افراد لایق و نالایق خود تقسم کند، سهم خواهی است؟
چرا در ایران از اینکه جناحهای مختلف در کنار هم کار کنند می ترسیم؟ آیا بدین منظور نیست که مایل هستیم در یک فضای لاکپوشی همه ی عیبهایمان نهفته بماند؟
ثمره ی تخصصی کردن قدرت ،باعث به حداقل رساندن اشتباه و تخلف ، و همچنین راندمان مدیریت و پائین آوردن پرتی در هزینه کردن بیت المال مسلمین است. این به نفع کی و به ضرر چه کسی است؟
4- نظریه پردازی مقدم است یا مدل سازی :
بعضی از عزیزان خیلی سریع از کنار طرح دولت ائتلافی با این عبارت گذشتند که:
« نظریهپردازی در مورد نوع مدل رقابت و رفاقت سیاسی در جمهوری اسلامی چه در عرصه ملی و چه در عرصه جناحی امری میمون و مبارک است. اگر این نظریه پردازی معطوف به کارآمدی نظام و رعایت حقوق سیاسی ملت باشد باید به دید خریداری به آن نگاه کرد و اعتنایی جدی به آن نمود ».
قبل از مدل سازی برای کارآمدی نظام باید نظریه پردازی کرد. یعنی تئوری یک مدل کارآمد دربین نخبگان و حتی توده ی مردم مطرح شود تا همه ی نقات قوت و ضعف آن بررسی و بعد از آن به شکل مناسبی وارد مدل سازی گردد.
دوستان به جای آنکه در اجرایی شدن هرجه بیشتر این نظریه کمک و همیاری کنند دست به خواندن آیه یأس می زنند که : « نمی شود ، فعلن مصلحت نیست ، زود هنکام طرح شد، غیر کارشناسی است و...»
خیلی زور بزنید فقط همین دوره می توانید با روند تک حزبی حرکت کنید و الا در آینده نه چندان دور جایی برای جولانات فردی و تک محوری وجود نخواهد داشت.مشارکت احزاب در اینکه چگونه حول محور منافع ملی گرد آیند ضامن بقای حضور آنان در آینده خواهد بود و الا برای همیشه کنار خواهند رفت.و این به نفع خودشان است که در ماراتون ائتلاف شرکت کنند و در کنار هم بودن را تجربه .
5- سیاست های یک بام و دو هوا:
عزیزان وقتی به اشکالات دولت نهم می رسند فقط سربسته می گوین:
« ما دولت نهم را خالی از اشکال و انتقاد نمیدانیم ما رئیس محترم دولت نهم را معصوم نمیدانیم. اما شهادت میدهیم او در شکلگیری کابینه خود به اندازه فهمی که از وحدت ملی و ائتلاف داشت از همه نیروها استفاده کرد. اما بعضی از نیروهایی که به کار گرفته شدند آزمون خوبی در همگرایی و همکاری با رییسجمهور از خود نشان ندادند، هرچند ممکن است رییسجمهور نیز در مدیریت و همکاری با آنها خطاهایی داشته باشد»
اما می بینیم که دایره ی این انتقادها از حد تذکر شفاهی حضوری به رئیس جمهور بالاتر نمی رود، اما در مقایسه با دولت قبلی چگونه است؟
اگرچه بنده منتقد بسیاری از سیاست های دولت قبلی بوده ام که در نشریات مختلف قلم زده ام و هنوز به اشکالاتی که مطرح کردم افتخار می کنم و اینکه در انتقادات خود مسیر بی انصافی و ناجوانمردی را طی نکرده ام؛ هم اکنون در انتقاد از دولت نهم که سنخیت بیشتری با ما دارد اصل عدم بی انصافی و ناجوانمردی به طریق اولی در جای خود قرار دارد. و این را برای آن دسته از خوانندگانی می گویم که نوعن عجولانه در مورد شخصیت ها قضاوت می کنند.
به چند پارادوکس بین دو دولت عنایت کنید:
*خاتمی با رأی همین مردم رئیس جمهور شد.اما از فردای تنفیض حکم ، شروع به انتقادات کردند و حتی در پاره ای از موارد به شعور ملت بخاطر این انتخاب توهین کردند تا روزی که در پاستور دفتر کار را تحویل دولت نهم داد.اما وقتی آقای احمدی نژاد پیروز شد ، تیتر درشت زدند که الآن احمدی نژاد رئیس جمهور همه است ، چه آنهایی که رأی دادند و آنهایی که رأی ندادند.
*در بسیاری از موارد خبر های مربوط به خاتمی به عنوان تیتر 2 یا 3 در صدا و سیما انعکاس می یافت اما نوعن الآن بر عکس است.
* حضور خاتمی در شهرها فقط با یک اعلامیه به اطلاع مردم می رسید اما الآن آنقدر تبلیغ می کنند که گویی می خواهند مردم را پای صندوق رأی ، راه پیمایی 22 بهمن بیاورند یا اینکه در حد آمدن رهبر بزرگوار انقلاب بدان می پردازند و از مهیجات روانی خاص استفاده می کنند.
* دامن زدن به اشتباه دولت قبل و مغفول گذاشتن خطاها و اشتباهات دولت فعلی. اگر در ایام انتخابات آینده مناظره ی جدی بین رئیس جمهور و چهره های برجسته منتقدین صورت نگیرد این نظریه بیشتر تقویت خواهد شد.
* باز گذاشتن دست جناب احمدی نژاد در برداشت از حساب ذخیره ی ازری ، به شکلی که در دو سال اول ریاست جمهوری به اندازه ی 16 سال هاشمی و خاتمی برداشت کرد، اما خاتمی را برای برداشت چند میلیون دلاری به چالش می کشیدند.
* در چند ارگان و نهاد انقلابی به شکل کلی و برنامه ای انتقاد از احمدی نژاد جایگاهی ندارد، نظیر: سپاه ، صدا و سیما و حوزه های علمیه که بیشترین جایگاه را در ساخته و پرداخته کردن افکار عمومی بر عهده دارند اما همین نهاد ها در دولت قبلی اساس کار خود را بر انتقاد از دولت گذاشته بودند.
به نظر می رسد اگر تقوای الهی وجود می داشت می بایست مقداری از انتقادات به دولت قبلی کاسته می شد و از دولت فعلی انتقاد بیشتری به عمل می آمد تا چرخ های نظام و انقلاب بر سبیل عقل و منطق به حرکت روبه رشد کارآمد خود بیشتر به جریان بیفتد.
یک جمله هم به کسانی بگویم که برای یافتن « دستمال » جناحی خود « قیصریه » ی نظام را به آتش می زنند و حمایت های مقام بزرگوار رهبری نظام را خرج خود می کنند بگویم:
آقا، حدود 30 اشکال از دولت نهم را تا کنون تذکر داده اند ، چرا آقایان تذکرات رهبر بزرگوار را جدی نمی گیرند اما حمایت های آقا را فقط برجسته می کنند. آیا این هزینه کردن مقام ولایت برای متامع شخصی و حزبی نیست؟
من ادعایی دارم که برای ثابت نشدن آن به یک مرجع نظر سنجی غیر دولتی و جناحی نیاز است. و آن ادعا اینکه:
90 درصد مردم از بازی های جناحی یا خسته شده اند و یا بی انگیزه اند. 6.5 (شش و نیم) درصد طرفدارن پرو پاقرص جناح حاکم دولتی و راست می باشند. 3 درصد منتقدین جدی و با انگیزه ی جناح راست و نیم درصد دیگر طرفدارن جدی سکولار می باشند.
من بدون داشتن نهاد و ارگان نظر سنجی تنها با توجه به مطالعات ، دیدن اخبار ضد و نقیض در سایتها، مراجعات بسیار مردمی و شرکت در همایشهای چند صد نفری متعدد به عنوان پرسش و پاسخ ، بدان رسیده ام. تنها کذب این ادعا را زمانی قبول دارم که یک مرجع با مشخصاتی که ذکر کردم به شکل علمی صحت و سقم این ادعا را مطرح کند که با کمال میل می پذیرم.
6- سه درس از اغیار:
الف: اوباما
همه دیدید و شنیدید برگزاری انتخابات در آمریکا را. درس جمهوریت و ائتلاف و در کنار هم بودن جناحی را اوباما باید به ما یاد دهد؟
ب: آمن هتب چهارم:
خود را سرزنش می کند که چرا مثل یوسف در حکومت او به زندان است.
آیا الآن یوسف های زیادی در کنج خانه ها زندانی نیستند؟ و آیا منزوی نشده اند؟ چرا از آنها در اداره ی امور بهره برده شود؟
ج: معبد آمون:
در سریال یوسف پیامبر (ع) نکته ای وجود دارد که آقای سلحشور بدان پرداخته که در سایر فیلمهایی که در خصوص یوسف نبی ساخته شده است به چشم نمی خورد و آن اینکه :
آنچه مقابله گر حقیقی در برابر یوسف است نه زلیخاست و نه حکام مصر . بلکه معبدی است که عده ای به عنوان کاهن و با اسم عبادت ، تقدس و ... دختران زیبا روی و مال و اموال مردم را تصاحب می کنند و روز به روز هم فربه تر می شوند.
آیا تدبیری شده است تا یوسف های زمان در برابر کاهنانی که به اسم دین ارتزاق می کنند به پیروزی برسند؟ آیا تدبیری شده است تا منافقان نوین ،کارهای مخلصانه و خدایی بزرگان انقلاب که همه ی وجودشان وقف به اسلام و انقلاب بود خدشه دار نشود و توسط تازه به دوران رسیده ها ترور شخصیت نشوند؟ و ...
در پایان اگر در بیان دولت ائتلافی از مسیر انصاف خارج شده ام مصرانه می خواهم تا خوانندگان عزیز مرا از تذکرات شرعی خود بی نصیب نسازند.
به امید روزی که شعار « واعتصموا بحبل الله ...» وسیله اتحاد همه ی ما قرار گیرد. زیرا در ریسمان وحدت خدا عواملی همچون ؛ لیاقت، ایثار ، تلاش ، تدبیر و شایستگی موج می زند و هر که بدان مسلح شد دیگر غمی ندارد. و خود در زمره ی « کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» در آییم.
والسلام
مسلم سلیمانی